به کانال تلگرام ما بپیوندید
کانال تلگرام

داستان درمورد سامبون کدخدای روستاست که میخواد مقامش رو به یکی از بچه های واگذار کنه اما از اونجایی که دخترش خائومای برای این کار آمادگی نداره قرعه کار به اسم پسرش خائوسالی که الان زیر دست آرایشگر معروفی به اسم لینا کار میکنه ،میفته ،حالا خائوسالی باید برای رقابت های انتخاباتی به زادگاهش برگرده و برای این مقام مبارزه کنه ولز سد رقبای سرسختش بگذره به نظرتون میتونه