به کانال تلگرام ما بپیوندید
کانال تلگرام
زیرنویس

سانتاراکات، پسر راچیسا، یک میلیاردر خوش تیپ هندی است که از شکار گروه مافیایی از هیمالیا می گریزد تا در چیانگ مای پنهان شود. سانتاراکات با دانیکا، صاحب رستورانی در چیانگ مای ملاقات می کند. Santharathat سعی می کند قلب او را به دست آورد، زیرا می داند که دانیکا دوست دارد ستاره ها را تماشا کند. اما دانیکا خیری را دوست دارد، پیشخدمتی که به خاطر مادر مستش زندگی سختی دارد. کری سعی میکند برای رقابت با سانتاراکات دست به هر کاری بزند و در نهایت با سیکارین، ناپدری دانیکا، به طور غیرقانونی کار میکند. تا اینکه به ثروتمندان راه یافت و از هر جهت با سانتاراکات جنگید. (منبع: LakornGalaxy)